loading...
رمان ما
sara_rm بازدید : 2303 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)

سلام.من سارا هستم.نویسنده جدید هستم و خیلی هیجان زذه چون قرار اولین رمانمو تو این سایت بذارم.از دوستای گل و عزیزم درخواست دارم که اگر خوشتون اومد حتما بگین و اگر بدتون اومد دلیلشو بگین و حتما حتما نظرات و نقدهاتونو بگین.خیلی خیلی ممنون.:-* خلاصه نویسیم خیلی خوب نیس ولی خب یه خلاصه کوتاه برای دوستان.


حلاصه:داستان در رابطه با دختری هس که یه جورایی مهر و محبت والدینشو از دست میده.زندگی عاطفیش بهم میریزه ولی وضع مالیشون خوب میشه.چون که تجربه های بدی داشته سعی میکنه عقده هاشو روی یه گروه پسر خالی کنه که همین باعث کلی دردسر و هیجانات مثبت و منفی تو زندگیش میشه.

پی نوشت:اول داستان خب غم انگیزه وای بعدش خوب میشه.بازم میگم خواهش میکنم نظرات و نقد هاتونو بگین.عاشقتونم.بگینا.باشه؟

رمان ما بازدید : 1160 پنجشنبه 01 آبان 1393 نظرات (5)




رمان سیگار شکلاتی


نویسنده این کتاب: خانم هماپور اصفهانی


منبع نودهشتیا


خلاصه رمان:

پاکت سیگار … ضربه ای به زیر پاکت … بالا پریدن یک نخ سیگار از جلد زرورقی … آن را با دو انگشت بیرون می کشد..

می گذارد کنج لبش و با آتشی که سرد تر از آتش جهنم زندگیش است روشنش می کند، همزمان پک می زند …

(رمان رمان)(رمان ما)

 عمیق … با همه رگ و پی تنش … سر سیگار سرخ و داغ می شد و قلب او آبی و خنک … طعم گسش اول حنجره اش را خراش می دهد و بعد از آن قلبش را در هم می فشارد، فیلتر شکلاتی سیگار دهنش رو خوش طعم میکند اما همزمان طعم تلخ دود اخمهایش را در هم می کشد … اما چیست این لذتی که باعث می شود پک دوم را محکم تر بزند و خط اخمی بین پلک هایش بنشاند؟ بوی شکلات داغ اطرافش را پر می کند، همان بویی که سالهاست اتاقش را عطر آگین کرده … همان بویی که سالهاست همراه عطرهایش شده … باز هم پکی دیگر و باز اسیر لذت می شود … در این لذت کسی را سهمیم نمی کند مگر کسی که لذت کشیدنش را چشیده باشد و درکش کند! پک بعدی را لطیف تر می زند و باز هم توی ذهنش … نه توی واقعیت … فریاد می زند: «آهای شما! شما که نمی دانید من کیستم، چیستم، در ذهنم در دلم چه می گذرد چرا ادعایتان می شود؟!! فکر می کنید هر چه زندگی را تلخ تر کنید بر من سخت تر می گذرد؟ سخت در اشتباهید … زندگی من تلخ است اما به تلخی یک پک سیگار … تلخ و پر از لذت که حاضر نیستم در آن سهیمتان کنم … این تلخی و آن لذت همه متعلق به من است … تا آخرین لحظه زندگیم» اوست شاه جوانمردی که هرگز و هرگز با ناجوان مردی کسی را روی کرسی قضاوت نمی نشاند … اما سالهاست خودش را روی کرسی نشانده اند و دم به دم حکم اعدامش را می دهند … طناب به دور گلویش حلقه می کنند … جانش را از حنجره اش بیرون می کشند و لحظه آخر دستور ایست می دهند … عفوش می کنند … اما باز فردا روز از نو روزی از نو …









دانلود رمان سیگار شکلاتی برای اندروید





فعلا برای معرفی این رمان زیبا نوشته هماپور اصفهانی بود صرفا جهت اطلاع...




اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 198
  • کل نظرات : 122
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 206
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 109
  • بازدید امروز : 64
  • باردید دیروز : 192
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 533
  • بازدید ماه : 1,305
  • بازدید سال : 7,556
  • بازدید کلی : 516,408
  • کدهای اختصاصی