loading...
رمان ما
rada بازدید : 169 چهارشنبه 02 مهر 1393 نظرات (0)

قابل توجه همگی!!!!!

یه رمان دارم میذارم تووووووپ نخونیدازدستتون رفته

فوق العاده قشنگه یعنی هرکس تاحالاخونده خوشش اومده 

اسم این رمان”رها”ست 

نویسنده ش”حمیده گنجوی نژاد”

لازم به ذکره باهمه مشکلات تهش خوب تموم میشه وتهش اشک واه نیست 

من که سه بارخوندمش

خلاصه هم نمیکنم خودتون برید بخونید پست اولش تو ادامه مطلبه فرصت وازدست ندیدوزوووودبرید بخونید:))) 

rosa بازدید : 162 یکشنبه 23 شهریور 1393 نظرات (0)

به نام خدایی که عشق را افرید.

از روی تختم بلند شدم و رفتم جلو اینه اونقدر گریه کرده بودم که چشام بد جوری پف کرده بود یه لحظه از خودم ترسیدم رفتم تو دستشویی رو دست و صورتمو شستم بعدش از پله ها رفتم پایین و رفتم تو اشپزخونه مهران تنهایی تو اشپزخونه نشسته بود ...مهران=مهراسا من چی از مامان شنیدم همش حقیقت داره...من=اره نمیدونم چیکار کنم داداشی...مهران=از بابا انتظار نداشتم ...من=منم همینطور...داشتیم با مهران حرف میزدیم که یهو مامان اومد تو وگفت=مهراسا خانم تو که زیادم بدت نمیاد شوهر کنی...من=مامان توروخدا تو دیگه شروع نکن...مامان=برو یکم به خودت برس پسره دیدت فرار نکنه تو خونه شوهرم میخوای اینقدر بخوابی خونه شوهر خونه بابات نیست ها هر کاری دلت خواست بکنی ...من=نه این که خونه بابام هرکاری دلم خواست کردم...اینو گفتمو رفتم مامانم از پشت سر گفت ساعت 5 میان همش 3ساعت وقت داری حاضر شی...                                                بابام میدونست که من چقدر لوسو حساسم و نمیتونم خونه شوهر ومادر شوهر خواهر شوهرو تحمل کنم میخواست اینطوری وادارم کنه که درس بخونم ولی من کم نمیارم ته دلم خودمم بدم نمیومد شوهر کنم ولی از زیر مسئولیت شونه خالی میکردم رفتم که حاضر شم اول رفتم دوش گرفتم میخواستم پیش اقای دکتر کم نیارم هر چی باشه خوب دکتره حمومم یه ساعت ونیم طول کشید میخواستم یکم تنها باشم بعدش اومدم بیرون در کمدو باز کردم که لباس بپوشم یه شلوار مشکی براق انتخاب کردم و جوراب مشکیم پوشیدم با بابتای مشکی ورنیم بعد یه تونیک بنفش پوشیدم واز روی تونیک یه رودوشی حریر پوشیدم رفتم جلو اینه موهامو با کریپس جمع کردم خیس بودن ولی حوصله خشک کردنشونو نداشتم به صورتم پنکیک زدم و خط چشم کشیدمو یه سایه دودی و در اخر هم رژگونه ورژ صورتی هم زدم جلو موهامو اتو کشیدم وشال بنفشو مشکیمو سرم کردم از اتاق رفتم بیرون و رفتم تو پذیرایی و نشستم جلو تلویزیون داشتم نگاه میکردم به برنامه امروز هنوز تموم نشده که زنگ در خورد بابام رفت درو باز کرد خودمم رفتم جلو در حوصله نداشتم برم تو اشپزخونه دوس داشتم زود این اقای دکترو ببینم ...مامانمم داشت چپ چپ نیگام میکرد انتظار داشتم که الان با خونوادش بیاد ولی تنها اومده بود خوب خانوادش یه بار رفته بودن براش خواستگاری ...از در که اومد تو چشم افتاد بهش بابا عجب دکتری قدش بلند بود ولی زیاد نه هیکلشم نه زیاد چاق بود نه لاغر قیافش خوب بود ولی خیلی خشن میزد بابام تعارف کرد که بیاد بشینه دسته گلو داد به بابامو اومد نشست یه کت اسپرت سفید پوشیده بود با جین سرمه ای ...بابام شروع کرد به حرف زدن...بابا=خوب اقا کیارا چه خبر....اوه اوه اسمو برم چه با کلاس...کیارا=سلامتی ...بعد کل مقدمه چینی وچایی اوردنو خوردن بابام رفت سر اصل مطلب و گفت...بابا=خوب کیارا جان این تو و این دخترم پاشین برین تو حیاط حرفاتونو بزنین اگرچه این ازدواج صددرصد صورت میگیره ولی میخوام قبلش با هم یکم اشنا شده باشین از روی مبل بلند شدیمو رفتیم تو حیاط از قیافه مهران معلوم بود که راضی نیست ولی چی میتونست بگه؟؟؟؟؟؟؟؟تو حیاط نشسته بودیمو داشتیم حرف میزدیم....کیارا=میدونم بابات مجبورت کرده که زن من شی اما چاره ای نداری که به حرف بابات کوش کنی از بهترشو میخوای گیر بیاری؟...من=چه اعتماد به نفسی دارین اقای دکتر راستی اسم کوچیکتون چی بود کیلا نه نه ریکا بود اه یاذم رفت اقای دکتر چی بود؟؟؟؟؟؟..کیارا...من=هان کیارا راست میگین ولی مامانتون عجب اسمی انتخاب کرده این اسمو از کجا دراورده گذاشته برات؟؟؟؟؟؟؟؟....یهو عین دیوونه ها شدو مچ دستمو گرفت ...خیلی دردم گرفته بود یه اخ بلندی گفتم و بعدش اون شروع کرد و گفت ...ببین جوجو بهتره از همین الان بدونی که نباید با مامانه من در بیوفتی و زبون درازی نکنی شیر فهم شد همچین داد زد که کم موند خودمو خیس کنم خیلی ترسناک بود...

عزیزانی که این رمانو میخونید نظر یادتون نره از کسایی که دفعه پیش نظر گذاشته بودن نهایت تشکرو دارم دوستان اگه نظر بذاریدو امتیاز بدین من به شما قول میدم که زود زود پست بذارم به خدا میسپارمتون یا علی خدانگهدار.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 198
  • کل نظرات : 122
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 206
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 109
  • بازدید امروز : 76
  • باردید دیروز : 192
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 545
  • بازدید ماه : 1,317
  • بازدید سال : 7,568
  • بازدید کلی : 516,420
  • کدهای اختصاصی